Tag: من پس از تو

  • کتاب رها در باد

    کتاب رها در باد

    نقد و بررسی تخصصی

    کتاب رها در باد اثر جوجو مویز

    کتاب رها در باد بسیاری از منقدان این اثر مویز را جزو آثار ضعیف او قلمداد می‌کنند

    اما برای طرفداران مویز، هر کتابی از او ارزش خواندن دارد. با هم کمی در مورد این کتاب می‌خوانیم:

    میوه خارجی یا رها در باد؟

    عنوان اصلی این کتاب «میوه خارجی» است اما در انگلیس و آمریکا با نام «رها در باد» منتشر شده است.

    «میوه‌‌ی خارجی» در سال 2003 برای اولین بار بر روی پیشخوان کتاب‌فروشی‌ها قرار گرفت.

    کتاب در همان چاپ‌های اول از استقبال بسیار خوبی برخوردار شد.

    این رمان بلافاصله در آمریکا نیز با تیراژ بالا منتشر شد و توانست در مدت کمی جزو پرفروش‌های نیویورک تایمز قرار گیرد.

    البته نسخه‌ی آمریکایی این رمان با عنوان «افتاده در باد» منتشر شده بود

    که به اعتقاد بسیاری نامی به مراتب ضعیف‌تر از نام اصلی کتاب است.

    کتاب برای اولین بار نویسنده‌اش را برنده‌ی جایزه‌ی بهترین رمان عاشقانه‌ی سال کرد و از این رو به زبان‌های بسیاری ترجمه شد

     

    خلاصه اثر

    درباره‌ی داستان این رمان می‌توان گفت: «حوادث داستانی این رمان،

    در یک شهر ساحلی به نام “مرهام”، در نزدیکی لندن، اتفاق می‌افتد.

    شهر کوچکی که همه ساکنین آن از زندگی یکدیگر باخبرند. “لُتی” دختر پناهنده‌ای است

    که مادر وی علاقه‌ای به نگهداری او ندارد. لُتی حالا با خانواده هلدن در مرهام زندگی می‌کند و به آنها در کار خانه کمک می‌کند.

    در طول داستان رابطه دوستی محکمی میان وی ودختر خانواده هولدن به نام “سلیا” شکل می‌گیرد.

    در فصل دوم داستان به ۵۰ سال بعد می‌رود و زندگانی “دیزی پارسونز”

    که همسرش به دلیل سرباز زدن از مسئولیت بچه تازه به دنیا آمده‌ شان ترکش کرده روایت می‌شود.

    گرچه زندگانی این افراد و سایر شخصیت‌ها به نام های آدلین و فرانسس و کامیل در دو زمان متفاوت از یکدیگر رخ می‌دهد

    لیکن مکانی که اتفاقات اصلی در آن جریان دارد باعث درهم تنیده شدن داستان‌های مختلف می‌شود.»

    در مورد خانم نویسنده

     

    «مویز» نویسنده‌‌ی بریتانیایی است که سال‌ها روزنامه‌نگاری کرده است.

    اولین رمان او در سال 2002 منتشر شد و تاکنون سیزده رمان از او به چاپ رسیده است.

    کتاب‌های او تاکنون به یازده زبان ترجمه شده‌اند و همگی جزو آثار پرفروش قرار گرفته‌اند.

    مویز تا سی‌سالگی در لندن زندگی کرده است و یک‌باره تصمیم می‌گیرد

    به مزرعه‌ای در کمبریج نقل مکان کند تا بتواند به دور از هیاهوی شهری به نوشتن بپردازد.

    هرچند به گفته‌ی خودش در این فضا گاهی افسردگی به سراغش می‌آید

    و برای همین یک دفتر کار در لندن هم در اختیار اوست تا بتواند بیشتر با آدم‌ها در ارتباط باشد.

    او دارای سه فرزند است که یک از آن ها به لحاظ جسمی دارای ناتوانی است.

    در واقع شخصیت «ویل» در رمان نیز به نوعی بر اساس الهامی از تصور زندگی بزرگسالی پسرش،

    درذهن مویز شکل گرفته است. به گفته‌ی خودش آدم رمانتیکی نیست اما به شدت واقع‌گراست.

    شاید همین موضوع باعث شده است نقاط اوج و فرود داستان‌هایش کمی متفاوت با داستان‌های عاشقانه دیگر جلوه دهد.

  • کتاب باز هم من

    کتاب باز هم من

    معرفی کتاب متنی باز هم من

    کتاب باز هم من ، جدیدترین اثر جوجو مویز ، نویسنده موفق انگلیسی در ماه ژوئن 2018 منتشر شده است.

    باز هم من ، به بیان ادامه ماجراجویی‌های « لوئیسا کلارک » پس از وقایع اتفاق افتاده در کتاب‌های «من پیش از تو» و «پس از تو» می‌پردازد.

    لوئیسا وارد نیویورک شده تا زندگی جدیدی را شروع کند.

    او با آغاز کارش در منزل «لئونارد گوپنیک» و همسر جوانش «اگنس» قدم به دنیای ثروتمندان می‌گذارد.

    دنیایی که زندگی و تجارب جدیدی برایش به ارمغان دارد

    و کیلومترها دور از «سم»، طی رفت و آمدهایی که با خانواده‌های اعیان نیویورکی پیدا می‌کند،

    با شخصی به نام «جاش» آشنا می‌شود.

    «جاش» کسی است که تمامی خاطرات گذشته از عشق ناکامش، «ویل» را برایش تداعی می‌کند و…

    جوجو مویز

    (Jojo Moyes) سال‌ها در زمینه روزنامه‌نگاری فعالیت داشته است.

    اما از سال ۲۰۰۲ و با انتشار اولین رمانش ، پناه گرقتن از باران ؛ نویسندگی شغل دائم او شد

    و فقط گاهی مقالاتی برای دیلی تلگراف می‌نویسد.

    از آثار شناخته شده مویز می‌توان به کتاب من پیش از تو اشاره کرد.

    در بخشی از کتاب باز هم من می‌خوانیم:

    « سم من عاشقتم . لحظه‌اى دوست ندارم رابطه‌ مون به هم بخوره.

    اما فقط اینو گفتم تا بهت بگم که من در مقابل کسى که ابراز علاقه مى‌کنه

    چه واکنشى نشون مى‌دم. اما تو چطور رفتار مى‌کنى. این‌طور که به نظر مى‌رسه، دوست ندارى اصل موضوع رو درک کنى.»

    «نه. تو این موقع شب زنگ زدى تا به من بگى که اگه من کتابى که همکارم بهم داده رو بخونم

    کار بدى انجام دادم و دارم به تو خیانت مى‌کنم.

    اما اگه تو برى مهمونى و با دوستات تا دیر وقت بیرون باشى، کار خوبیه و به من وفادارى.»

    «سم من حالم خوب نبود فکر کردم که دارى بهم خیانت مى‌کنى.»

    «تو حالت خوب نیست چون هنوز درگیر اون عشقتى که در این دنیا نیست.

    الان نیویورکى چون اون دوست داشت که تو اونجا باشى.

    نمى‌فهمم چرا این‌قدر به کتى‌ حسادت مى‌کنى، الان برات مسئله‌اى نیست که من زمان زیادى هم با دونا سپرى مى‌کنم.»