و
پرفسور دکتر محمد علی وثوقیان
پژوهشگر و محقق دانشگاه و حوزه
(جهت تهیه آثار با انتشارات دانشیاران تماس بگیرید 09201383718)
(انتشارات دانشیاران مرکز تخصصی چاپ رایگان کتاب)
رزومه پژوهشی :
دکتر محمد علی وثوقیان ، لیسانس شیمی و ارشد و دکترای زبان و ادبیّات فارسی و تحصیلات قدیم حوزوی. پژوهشگرِ علومِ دینی و عرفانی و تفسیری، مُترجم قرآن و روایات، مترجم متون لاتین در زمینه معرفتِ نفس. آشنایی و استفاده از زبان هایِ عبری ، اوستایی و …. و ارتباط واژگان و زبان ها با دانش ریشه شناسی. زمینه اصلی پژوهش خودشناسی است که با گره زدنِ علومِ گوناگون همانند فلسفه و کلا
م و روانشناسی و علوم ادبی و غیره ، تعریف و دیدگاهِ خاصّی از مفهوم خودشناسی و حکمت در تمام نوشته های خود ارائه می دهد. دارای بیش از دویست جلد کتاب(تاکنون ـ در گام اول) در زمینه اصلیِ خودشناسی و معرفتِ نفس و شیوه مُراقبت و روشِ زندگی که تا اندازه ای به شکل فروست بوده ، به مرور در حال چاپ شُدن هستند. ** هدفِ اجتماعی: تلاش برایِ نهادینه کردنِ اندیشه جهانِ عاری از جنگ و ستیز ، با نهادینه کردنِ عمومیِ انواعِ اندیشه ورزیِ فردی و خردِ اجتماعی. **
-
بخشی از مُقدّمه در معرفی کتاب خوژه :

خوژه
قیمت 70000 تومان
جهت تهیه اثر با ما تماس بگیریدو
09201383718
وجود هر انسانی آکنده از شهر وندانِ گونه گون است؛ که عُلمای اخلاق، تنها دو خودِ آن را بولد نموده، به نامِ نفسِ امّاره و نفسِ لوّامه نامیده اند. حال آنکه وجودِ هر انسانی نه تنها به اندازه انسان های بیرونی شهر بند دارد، بلکه تمامِ گیاهان و حیوانات و جماداتِ بیرونی نیز در وجودِ هر انسانی موجودیّت داشته، در حالِ سخن گُفتن و ابرازِ عقیده اند. گاهی این سخن می گوید و گاهی آن ابرازِ عقیده
می نماید. سخن گُفتن و ابرازِ عقیده آنان درونی بوده، به تکلّمِ ظاهری در نمی آید. مگر این که فرمانروا و سُلطانِ این مملکت اجازه دهد. در میانِ شهربندانِ این مملکت، هم موجو
داتِ عالی وجود دارد و هم موجوداتِ دانی. و هر کدام در هر زمان بر ضدّ همدیگر و یا هماهنگِ هم سخن می گویند. آنچه که در کتابِ خوژه آمده است، سخن و ابرازِ عقیده این گیاه است. باید در کنارِ سخنانِ او، در جای دگر به سُخنا
نِ شهربندانِ دگر نیز تیزی نمود. ** گاهی نظمِ ظاهری در یک سیستم دیده می شود و هماهنگِ با آن، نظمی درونی و برآیندِ عملیِ مُنظّم نیز دیده می شود. امّا گاهی به ظاهر نظمی وجود ندارد، امّا چنان نظمِ درونیِ هماهنگی آن سیستم را راهنمایی می کند که خواننده و ناظرِ آن سیستم، پسِ مُدّتی به نظمِ موجودِ در آن شلختگی پی بُرده، معنا و ظاهری هماهنگ و منظّم از آن برای خود استخراج می کند. کتابِ خوژه از این دست مجموعه هاست. **
- بخشی از مُقدّمه در معرفی کتاب تحلیل :

التحلیل
قیمت اثر: 60000 تومان
جهت تهیه اثر با ما تماس بگیرید
09201383718
اگر چه جمادات به عُنوانِ بی جان شناخته می شوند، امّا به نسبت دارایِ میزانِ اندکی از جان هستند. گیاهان دارایِ میزانِ جانِ بیشتری هستند. خوژه یک گیاه است. یعنی میزانِ تحلیل و تمیز و فرهنگِ او نسبتِ به جمادات اندکی بیشتر ا
ست. …. در میانِ انسان ها نیز میزانِ درک و شعور مُتفاوت است. برای تکامل باید چند مرحله طی شود: 1. تحلیلی قوی صورت پذیرد. تحلیل یعنی جُدا کردنِ دو یا چند چیز از هم. تا دو یا چند جُزءِ به هم چسبیده را نتوانیم از هم جُدا نماییم، نمی توانیم آنها را از هم تمیز و تشخیص دهیم. این کار با تحلیل انجام می شود. 2. تشخیص : با تشخیص و تمیز اس
ت که دو یا چند جُزءِ از هم جدا شُده ، از همدیگر باز شناخته می شوند. کسی مُمکن است تحلیلِ خوبی داشته باشد، امّا تمیزِ خوبی نداشته باشد. چنین کسی در میانه راه می ماند. کارِ فرهنگ افزایشِ تحلیل و تمیز است: « فرهنگ ، قوّه درّاکه مردم را قوی تر کرده و نیرویِ تمیز و تحلیل را در بشر افزایش بخشیده است»(داستایوسفکی،1386: 42). امّا هنوز این مراحل به انتها نرسیده است. تنها تمیز دادنِ میانِ دو چیز کافی نیست. سومین مرحله ، انتخاب است. از میانِ دو چیزِ تمیز داده شُده، باید بهترین انتخاب شود. اینجاست که تفاوتِ ابر انسان با د
یگر انسان ها و موجودات خود را نشان می دهد. با این که تک تکِ این مراحل دارای ارزش و اهمّیّت هستند، امّا انتخاب این مراحل را تکمیل می کُند. کسی که بتواند به دُرُستی انتخاب نماید، خیاره و برگُزیده و مُنتخبِ هستی خواهد شُد: « کذَلِک یجْتَبِیک رَبُّک»(یوسف:6 :1)، « چنین، انتخاب می کند تو را پروردگارت» .
نقطه شروعِ یک انتخابِ درست، تحلیلِ صحیح است .
- بخشی از مُقدّمه در معرفی کتاب کاوش :دکتر محمد علی وثوقیان

دورانِ خردورزی، خواهی نخواهی، برایِ هر فردی و برای جامعه پیش می آید. کودک تا زمانی که کودک است ، دستِ پدرش را می گیرد و از او تقلید می کُند. امّا زمانی گیتی او را به رُشد می رساند. خواهی نخواهی او بالغ می شود. با بلوغ ،
قُوایِ عاقله در او رُشدِ بسزا می یابد. م زن ، او شروعِ به اندیشیدن می کُند. دان ، او فکری مُستقلّ است. هرگز نباید از او انتظار داشت که سمعاً و طاعتاً و طوعاً او کرهاً ، در پسِ پدر حرکت نماید. حتّی اگر پدر بخواهد او را مجبورِ به چنین کاری نماید ، در ابتدا با مخالفتِ این موجودِ تازه مُستقل شُده روبرو می گردد. و اگر آن اصرارِ پدر ادامه یابد ، با لجبازی و حتّی عناد و تُندیِ فرزندِ تازه بالغ گشته روبرو می شود. اگر خودِ پدر به رُشدِ فکریِ بسزا رسیده باشد ، در این زمان نیک می داند که باید با تسا
هل و تعامل ، در پیِ هماهنگ کردنِ خود با ذهنِ دیگری باشد. تا کنون که کسی در این وثاق نبود ، می توانست به راحتی پایش را دراز کند و عریض بنشیند. امّا اکنون که کسِ دیگری وارد شُده و ابرازِ وجود می کُند ، باید به او جا دهد و نشستنِ خود را با نوعِ نشستنِ او چنان هماهنگ نماید که برای هیچ یک مُشکلی پیش نیاید. ** تحلیل همان باز نمودن است. با باز نمودنِ هر چیزی، درکِ نسبتِ به
آن چیست افزایش می یابد. کاوش، مانثرَهای فرقان را می شکافد و باز می نماید و با چنین کاری شرایطِ خردورزی گُستره تری را از لونی دگر فراهم می آورد. این ، نحوه ای از اندیشه ورزی است.
- بخشی از مُقدّمه در معرفی کتاب معقل :دکتر محمد علی وثوقیان

گیتی پیوسته در حالِ تکامل است. تک تکِ سامانه های گیتی ، هر کدام جُداگانه و هماهنگِ با سامانه های دیگر در حالِ تکاملند. در این میان اگر سیستمی خود را هماهنگِ با دیگر سیستم ها رُشد و تکامل نبخشد، دُچارِ مُشکل می شود. یک سیستم می تواند برای سیستمی دیگر آسیب رسان باشد. در این میان، سیستمِ موردِ حمله قرار گرفته ، باید دژ و معقلی خاص پیرامونِ خود ایجاد کُند تا از یورشِ
مُهاجم در امان بماند. اگر دفاع کُننده به سطحی از تکامُل نرسیده باشد، و نتواند از خود مُحافظت نماید ، توسّطِ حمله کُننده تکامّل یافته نابود خواهد شُد. تکاملِ تمامِ سیستم های هستی ، تقریباً ناخودآگاه و غریزی است. بر اثرِ قوانینِ عمل و عکس العمل ، تکاملِ یک سیستم موجبِ تکاملِ سیستمِ دیگر می شود. در این میان این انسان است که چون نیمی از وجودِ او مُختار است ، نیمی از تکاملش باید به اختیارِ خودش انجام گردد. مرد جُز اندیشه نیست . امّا اندیشه تنها تکامل بخش و رُشد دهنده
نیست. اندیشه ای پویا و حلّ کُننده است که بتواند خود را با تمامِ بخش های گیتی، بویژه بخشِ ماوراءِ مادّه که اساسِ فروخودآگاه است ، هماهنگ سازد. در این میان ، اندیشه ورزیِ شهودی معنا می یابد . در اندیشه ورزیِ شهودی، دو دسته راهکار از طریقِ فروخودآگاه در اختیارِ مرد قرار می گیرد : 1. اندیشه هایی که سوای مسئله جنگ و گریز ، تعالی بخشِ آن سیستم ند. 2. اندیشه هایی که طرّاحی می گردند
تا در برابرِ هر حمله ای ، از صاحبِ خود مُحافظت نمایند. … کالنجر، معقل ، دژ ، دز ، قلعه و هر نامی که به خود بگیرد ، چندان مهمّ نیست. مهمّ این است که با اندیشه ورزی شهودی ، ارتباطی بینِ مرد و فروخودآگاهِ او ایجاد شود و با استفاده از چنان ارتباطی، قلعه ای مُحکم به دورِ او خلق گردد. تا از او در برابرِ حوادث و رُخدادهایِ ناخوشایند مُحافظت نماید.
- بخشی از مُقدّمه در معرفی کتاب نور الابهر :دکتر محمد علی وثوقیان

تنها آنان که دارایِ انهماک و تلاشی مُتعالی ند ، دل هایشان صفحه هایی خواهد بود که مُناسبِ نقش بستنِ عالی ترینِ حکمت ها بر آن است. تفاوتِ نبشته و نقش بسته این است که امکانِ اضمحلالِ نبشته نسبتِ به نقش بسته بیشتر است. نقش بسته دارای دوامی پایسته تر است. **
تابناک ترین نور ، روجیارِ خرد است. ذهن کارخانه ایست که فراورده آن فکر است. با خردورزی در کارخانه ذهن ، فکر تولید می شود. این کارخانه می تواند دایم مشغولِ به کار باشد و پیوسته و پایسته فراورده های نیک تولید کُند. یک کارخانه سالم ، محصولِ سالم تولید می کُند. چگونه می توان ذهن را سالم نمود؟ ویر همچون دوحه ای تناور است که ریشه آن در زمان و مکان گُسترش دارد. هر چه زمان و مکانِ بیشتری به طورِ متعادل این ریشه ها را تغذیه نمایند ، کارخانه ذهن سالم تر خواهد ماند. آنان که انهماکشان بر این است که گُذشته خود را فراموش نماند، موجبِ قطعِ ریش
ه های دوحه ذهنِ خود از یک منبعِ تغذیه مُناسب می گردند. آنان که هیچ توجّهی به آینده ندارند ، ریشه های دوحه ذهنِ خود را از یک منبعِ تغذیه دگر محروم نموده اند. در نتیجه ، از استحکام و قُدرتِ این دوحه کاسته اند. به همین سان ، این دوحه هر چه در مکانِ بیشتری گُسترش یافته باشد، از منابعِ تغذیه ایِ آن مکان بیشتر خود را بهره مند می سازد. از آن است که سیر و حرکت ، اثرِ بیکرانی در تناورت
ر شُدنِ این درخت بجای می گُذارد. توجّهِ به گذشته و آینده و حرکتِ در گاه ، موجبِ سالم تر شُدنِ درختِ ذهن می گردد. در نتیجه از این درخت ، میوه های فکریِ سالم تری تولید می شود. * با نورِ خردِ سالم است که می توان به شواهقِ شناخت دست یافت. با روشنیِ عقل است که می توان به نقاطی سیر و مُخیدن نمود که کمتر کسی بدان مکان پای نهاده است. ***
- بخشی از مُقدّمه در معرفی کتاب ضیاء الازهر :دکتر محمد علی وثوقیان
کتابی که در آن روشِ زندگی با استفاده از اصولِ شهود و خردورزی باز نموده می شود ، ابتدا و میانه و انتهایش یکی است. هیچ بخشی نسبتِ به دیگری برتری ندارد. هر بخش را می توان انتخاب نمود و آن را به عُنوانِ مقدمه یا دیباچه قرار داد. یک کتاب به سانِ دیبا و قالیِ زیبا و رنگارنگی است که در آن رنگ و نقش های هُنرمندانه ای منقوش است. آن نقش و رنگ با خواننده سُخن می گوید و مفاهیمی را به او می فهماند. دیباچه ، همان دیبا و قالیِ بزرگ است که در اندازه ای کوچک تر در آمده است. خواننده با مُشاهده و خواندنِ آن ، ترسیمی کُلّی از آن کتاب را به دست خواه
د آورد. و خواهد دانست که آیا آن کتاب بر مذاقِ او خواهد بود که آن را بخواند یا نه ؟ هر دیباچه ای باید حاملِ سبک و نمطِ آن کتاب باشد. * تفاوتِ تالیف و تصنیف این است که یک مولّف از اندیشه ها و آثارِ دیگران استفاده نموده ، با یافتنِ نقاطِ مشترک و مُرتبطِ میانِ عباراتِ کتاب های گوناگون ، اقدام به ایجادِ مُحتوایی نو می کُند. در این فرایند ، بسیار کم از خردِ خودِ مولّف استفاده می شود. تنها در حدّی
که بتواند ارتباطی منطقی میانِ عبارات ایجاد نماید. امّا یک مُصنّف ، مطالبِ نو در قالبِ سبکی نو ارائه می کُند. یعنی هم معنا جدید است و هم عبارات. برای ارائه نمودنِ یک تصنیف باید یا از شهود استفاده گردد و یا از خردورزی و یا ادغامی از این دو باشد. کسی که بتواند روشِ تالیف و تصنیف را در هم آمیزد ، بی گمان ابداعی نوتر و خلّاقانه تر ارائه خواهد نمود.
- بخشی از مُقدّمه در معرفی کتاب ضغط الدم :دکتر محمد علی وثوقیان

ضغط
مبلغ:60000 تومان
انتشارات دانشیاران
09201383718
دکتر محمد علی وثوقیانگاهی چاشنی ها و آچارها و قدیدها چنان خوشمزّه هستند که مرد را از غذایِ اصلی وا می دارند و به خود مشغول می سازند. .. که قوم به تکرارِ مُکرّرات مشغولند ، هرگز امکانِ ایجادِ فکرِ نویی نخواهد بود. که همان مردِ دیروزی هستیم ، هرگز فکرِ نویی مُتجلّی نخواهد شُد. تا زمانی که مُقدمه مقدمه است و خاتمه خاتمه، فکرِ نویی خود را نشان نخواهد داد. اگر تغییراتی بخردانه در ظاهر ایجاد شود ، می توان اُمید داشت که در باطن نیز تغییراتی بخردانه رُخ دهد. نزدیک ترین دُنیایِ درونی ، نسبتِ به عالمِ مادّه ، عالمِ ذهن یا ویر است. تغییرِ بخردانه در بیرون موجب
می گردد که تحوّلی در این عالمِ بخردانه ایجاد گردد و تراوشِ آن به شکلِ فکرِ نویی خود را نشان دهد. گاهی برخی می اندیشند که نوآوری به معنایِ آوردنِ سُخنِ ضدّ دیگران است. و یا مخالفتِ با گُذشتگان . این ، نه تنها نوآوری نیست ، بلکه عینِ نادانی است. ** پیوسته حرکت ادامه دارد. خودِ حرکت ، هر گونه که باشد ، بخشی از سیرِ تکامُلی است. گر چه از منظرِ برخی آن حرکت رو به پایین باشد ، امّا از دیدگاهِ کُلّی ، چنان حرکتی بخشی از حرکتی کُلّی است که رو به جلو است. حتّی عامه نیز به عنوانِ بخشی از برشیت ، به طورِ ناخودآگاه ، در حالِ پیمودنِ این وگس(راه) هستند
