Category: رمان

  • کتاب سرگذشت ندیمه

    کتاب سرگذشت ندیمه

    نقد و بررسی اجمالی 

    داستان سرگذشت ندیمه در شهر کمبریج ایالت ماساچوست شکل می‌گیرد.
    به دنبال ترور رییس جمهور انقلابی شکل می‌گیرد که تغییرات عظیمی را در این ایالت ایجاد می‌کند.
    انقلاب‌ توسط مسیحیان انجام می‌شود و سردمداران جنبش، دولتی به نام «گیلاد» ایجاد می‌کنند.
    در این حکومت تازه تاسیس قانون اساسی منحل می‌شود و فردیت افراد -به‌خصوص زنان- هیچ اهمیتی ندارد.
    مردم در خدمت دولت مورد ظلم و ستم‌ و تبعیض‌های جنسیتی قرار می‌گیرند
    و دین مسیحیت به عنوان دین قانونی کشور اعلام می‌شود.
    ازدواج مجدد، طلاق و بسیاری از تصمیمات فردی که حقوق شهروندی افراد است
    نیز از سوی دولت، بی‌قانونی به‌حساب می‌آید. این دولت نمادی از حکومت تئوکراتیک جلید است.
    در این گروه از دولت‌ها، قوانین براساس نظر مدعیان خدا بر روی زمین نوشته می‌شود
    و مذهب غالب که در کتاب سرگذشت ندیمه مارگارت اتوود دین مسیحیت است،
    تعیین‌کننده‌ی چهارچوب‌های سازمانی و حقوق افراد است.

    در توضیحات پشت جلد کتاب آمده است :

    «اُفرد، ندیمه‌ای است در حکومت تئوکراتیک جلید. او اجازه دارد
    روزی یک بار برای خرید در بازار از خانه‌ی فرمانده و همسرش خارج شود،
    بازاری که در آن تصاویر جای کلمات را گرفته‌اند؛ زیرا زنان دیگر حق خواندن ندارند.
    ندیمه ماهی یک بار به بستر می‌رود و دعا می‌کند که از فرمانده آبستن شود،
    چون در عصری که زاد و ولد کاهش پیدا کرده، ارزش افراد و سایر ندیمه‌ها تنها به بارآوری رحم آن‌هاست.
    افرد سال‌های پیش را به خاطر دارد، ایامی که با همسرش، لوک، زندگی می‌کرد
    و با او نرد عشق می‌باخت؛ ایامی که با دخترش بازی و از او مراقبت می‌کرد؛
    ایامی که شغلی داشت و درآمدی، و از حق آموختن بهره‌مند بود.
    ولی حالا همه‌ی این‌ها بر باد رفته است…»

    در قسمتی از کتاب می‌خوانیم :

    «در اتاقی می‌خوابیدیم که زمانی سالن ورزش بود.
    روی کف چوبی لاک و الکل خورده‌ی سالن خطوط و دایره‌هایی دیده می‌شد
    که در گذشته برای مسابقات کشیده بودند. حلقه‌های تور بسکتبال هنوز بود،
    اما از خود تورها خبری نبود. دور تا دور سالن برای تماشاچی‌ها بالکن ساخته بودند.
    احساس می‌کردم بوی تند عرق، آمیخته به بوی شیرین آدامس و عطر دختران تماشاچیِ آن زمان در مشامم مانده است.
    در همین سالن مجالس رقص برپا می‌کرده‌اند.
    ضجه‌ای حزن‌انگیز، حلقه‌های گل کاغذی، آدمک‌های مقوایی و توپ چرخانی از آینه که گَرد نور بر سر حضار در حالِ رقص می‌پاشید.»
  • کتاب رئیس جمهور گمشده

    کتاب رئیس جمهور گمشده

    نقد و بررسی اجمالی

    کتاب رئیس جمهور گمشده هیجان‌ انگیزترین و داغ‌ ترین کتاب سال ۲۰۱۸،

    اثر نابغه‌‌ داستان سرایی ، رئیس جمهور بیل کلینتون و نویسنده پرفروش‌ترین کتاب‌‌های جهان،

    جیمز پترسون است. این کتاب، داستانی خواندنی، جاه طلبانه و دلهره‌آور دارد

    که شما را به حیرت وا می‌دارد. ماجرایی فوق العاده! جهان در حیرت است!

    صفحات کتاب به فستیوال موسیقی دفکان یک منتهی می‌شود.

    این کتاب تاکنون توانسته است القاب پرفروش‌ترین کتاب داستانی سایت آمازون،

    پرفروش‌ترین کتاب در لیست مجله‌های نیویورک تایمز، یو اس ای تودی، وال استریت ژورنال، ایندیا را کمتر از ۳ماه پس از انتشار از ان خود کند.

    اسرار پنهانی کلینتون و نبوغ داستان‌سرایی پترسون به خوبی توانسته داستان سیاسی و دلهره‌آور را پدید آورد.

    لی چایلد رئیس جمهور گم شده است.

    دلیل گم شدن او بسیار بدتر از آنی است که تصور می‌کنید.

    جزئیات این داستان را تنها یک رئیس جمهور می‌داند و شرح آن تنها از عهده جیمز پترسون بر می‌آید.

    قساوت در این توطئه و صداقت در آزمایش این طرح‌هاست که قلب‌مان را می‌فشارد.

    رگباری از گلوله‌ های وحشت، روز شغال برای قرن بیست و یکم.

    کتاب رئیس جمهور گمشده است (The President is Missing) سرشار از انسان‌ دوستی و صبر و شکیبایی است.

    تحولی که در این رمان وجود دارد غرورآمیز است.

    اگر می‌خواهید از اوقات فراغت خویش بهترین استفاده را کنید و از آن لذت ببرید هرچه سریعتر این کتاب را مطالعه کنید..

  • کتاب ملت عشق

    کتاب ملت عشق

    نقد و بررسی اجمالی

    Melat Eshgh

    رمان عاشقانه  «ملت عشق» عنوان رمانی پرفروش از«الیف شافاک» نویسنده‌ی ترک است

    ملت عشق داستانی عاشقانه از دلدادگی و رهایی است.

    داستان زندگی آرام و یکنواخت زنی در غرب است که درگیر اندیشه‌های عرفانی شرق می‌شود.

    «اللا روبینشتاین» چهل ساله در بیست سال اخیر همه زندگی‌اش را با توجه به زندگی زناشویی‌اش تنظیم کرده بود.

    تنها دلیل و عاملی که سمت و سوی زندگی‌اش را تعیین می‌کرد خانه و آسایش خانواده‌اش بود.

    تا اینکه بعد از بیست سال زندگی مشترک یک روز صبح خود را از بند این زندگی آزاد کرد

    و تک و تنها به سفری رفت که پایانی نامعلوم دارد.

    شاید عشق تنها دلیلی بود که «اللا» را از زندگی آرام و تکراری اش جدا کرد و در مسیری متلاطم قرار داد.

    در بخشی از کتاب ملت عشق می خوانید

    «خیلی وقت پیش بود. به دلم افتاد رمانی بنویسم . ملت عشق. جرئت نکردم بنویسمش.

    زبانم لال شد، نوک قلمم کور. کفش آهنی پایم کردم. دنیا را گشتم. آدم‌هایی شناختم، قصه‌هایی جمع کردم.

    چندین بهار از آن زمان گذشته. کفش‌های آهنی سوراخ شده؛ من اما هنوز خامم، هنوز هم در عشق همچو کودکان ناشی…

    مولانا خودش را «خاموش» می‌نامید؛ یعنی ساکت.

    هیچ به این موضوع اندیشیده‌ای که شاعری، آن هم شاعری که آوازه‌اش عالمگیر شده،

    انسانی که کار و بارش، هستی‌اش، چیستی‌اش، حتی هوایی که تنفس می‌کند چیزی نیست

    جز کلمه‌ها و امضایش را پای بیش از پنجاه هزار بیت پرمعنا گذاشته چطور می‌شود که خودش را «خاموش» بنامد؟

    کائنات هم مثل ما قلبی نازنین و قلبش تپشی منظم دارد. سال‌هاست به هر جا پا گذاشته‌ام آن صدا را شنیده‌ام.

    هر انسانی را جواهری پنهان و امانت پروردگار دانسته‌ام و به گفته‌هایش گوش سپرده‌ام.

    شنیدن را دوست دارم؛ جمله‌ها و کلمه‌ها و حرف‌ها را… اما چیزی که وادارم کرد این کتاب را بنویسم سکوت محض بود.

    اغلب مفسران مثنوی بر این نکته تاکید می‌کنند که این اثر جاودان با حرف «ب» شروع شده است.

    نخستین کلمه‌اش «بشنو!» است.

    یعنی می‌گویی تصادفی است شاعری که تخلصش «خاموش» بوده ارزشمندترین اثرش را با «بشنو» شروع می‌کند؟

    راستی، خاموشی را می‌شود شنید؟ همه بخش‌های این رمان نیز با همان حرف بی‌صدا شروع می‌شود.

    نپرس «چرا؟» خواهش می‌کنم. جوابش را تو پیدا کن و برای خودت نگه دار.

    چون در این راه‌ها چنان حقیقت‌هایی هست که حتی هنگام روایتشان هم باید به مثابه راز درآیند.»

  • کتاب قلب سگ

    کتاب قلب سگ

    “قلب سگ” با نام انگلیسی “The Heart Of a Dog”

    قلب سگ اثری مشهور و مهم از میخائیل بولگاکف ، نویسنده بزرگ روسی است

    که از مهمترین و خواندنی ترین کتاب ها در زمینه انقلاب روسیه و به طور کلی مبارزه علیه ظلم و ستم حاکمان است.

    بولگاکف، خالق اثر مشهور “مرشد و مارگریتا” نیز هست که آن کتاب نیز از پرفروش ترین رمان های تاریخ ادبیات به شمار می رود.

    بولگاکف “قلب سگ” را چند ماه پس از مرگ لنین نوشت؛ تمثیل برنده ای درباره انقلاب روسیه. سگ در این داستان، نماد مردم روسیه است

    که قرن ها تحت ستم و خشونت فرمانروایان خود بوده و با او همچون حیوانات رفتار می کردند.

    جراح عجیب و غریب داستان، تجسم حزب کمونیست ( یا شاید خود لنین) است

    و عمل پیوند دشواری که برای تبدیل سگ به انسان انجام می شود، نمادی از انقلاب است.

    بولگاکف در این داستان با طنزی تلخ نشان می دهد این مغز نیست که انسان ساز است

    بلکه قلب شالوده و پایه ساخت انسان است. صرف داشتن عقل نمی تواند “آدم” بسازد،

    بلکه احساس و روح انسانی اس که انسان می سازد.

    این کتاب با ترجمه معصومه تجمیری توسط انتشارات یوشیتا چاپ و دراختیار علاقه مندان قرار گرفته است.

    داستان بلند قلب سگی مشهورترین اثر طنز انتقادی میخاییل بولگاکف است.

    این اثر سالها پس از مرگ نویسنده انتشار یافت، زیرا در زمان حیات او به هیچ وجه قابل انتشار نبود

    و هرکه آن را می خواند از صراحت ضد کمونیستی اش به هراس می افتاد.

    بولگاکف در این اثر اسطوره ی ایدئولوژیک آفرینش “انسان نو” یا “انسان شوروی” را نفی میکند

    و نشان میدهد انسانی که بدون خواندن رابینسون کروزو سرگرم خواندن مکاتبات انگلس و کائوتسکی شود، چه ذهن خام و گمراهی پیدا خواهد کرد.

  • کتاب راهبی که فراری اش را فروخت

    کتاب راهبی که فراری اش را فروخت

    نقد و بررسی اجمالی

    رابین شارما در کتاب راهبی که فراری‌اش را فروخت ، سعی دارد

    دریچه‌ای از بعد برتر وجودمان را برایمان بشکافد،

    دریچه‌ای که در 24 ساعت شبانه روز یا حتی شاید در همه‌ی عمر، لحظه‌ای هم به آن توجه نداشته باشیم،

    غافل از اینکه فقط اوست که می‌ماند. بیش از ده سال پیش، کتابی چاپ شد

    که از آن زمان تاکنون، زندگی میلیون‌ها نفر را دگرگون کرده است.

    داستان جولیان منتل، وکیل مشهوری که موفقیت مادی حیرت‌انگیزش نقابی بود بر خلا عمیق درونی‌اش.

    کتاب راهبی که فراری‌اش را فروخت (The Monk Who Sold His Ferrari)، ابتدا به تعدادی اندک چاپ شد

    اما به سرعت، هیاهویی بر پا کرد و دهان به دهان گشت.

    این کتاب اکنون به هفتاد زبان منتشر شده و از پرفروش‌ترین کتاب‌های بین‌المللی است.

    پیام این کتاب در سراسر جهان پخش شد، پیامی ساده و در عین حال قدرتمند که حاوی امید،

    الهام و موفقیتی اصیل است. این داستان الهام‌بخش آرام آرام پاسخ بزرگ‌ترین سوالات زندگی را در اختیارتان قرار می‌دهد،

    درست مانند فرآیندی عملی که در ایجاد خوشبختی، سرزندگی، شادی و آرامش درونی به شما کمک می‌کند

    تا در انتهای عمر، به زندگی‌تان افتخار کنید.

    رابین شارما (Robin Sharma)، پیامی مهم برای همه‌ی ما دارد، پیامی که می‌تواند زندگی‌مان را تغییر دهد.

    او نوعی کتاب راهنما درباره‌ی خشنودی فردی در این روزگار آشفته نوشته است.

    رابین شارما

    نویسنده‌ای شناخته شده در سطح بین‌المللی است که یازده کتاب درباره‌ی اصول مدیریت تألیف کرده است.

    کتاب‌هایش در بیش از شصت کشور دنیا و حدوداً به هفتاد زبان مختلف به چاپ رسیده‌اند.

    او شهرتش را مرهون کتاب راهبی که فراری‌اش را فروخت، است.

    این اثر در سطح بین‌المللی، در فهرست کتاب‌های پرفروش بوده و میلیون‌ها نسخه از آن به فروش رسیده است.

    رابین قبلاً وکیل مدافع بوده و بنیان‌گذار مؤسسه‌ی بین‌المللی مدیریت شارماست.

  • کتاب ربه کا

    کتاب ربه کا

    نقد و بررسی اجمالی

    کتاب ربه کا اثر دافنه دو موریه

    در قسمتی از این کتاب دافنه دو موریه می خوانیم :

    دیشب خواب دیدم که به مندرلی برگشتم و در مقابل دروازه عمارت ایستاده ام

    ولی مثل این که من حق ورود به آنجا را نداشتم ، زیرا نرده با قفل بسته شده بود.

    دربان را صدا کردم پاسخی نشنیدم وقتی از میان میله های زنگ زده نگاه کردم

    اتاق دربان خالی بود و هیچ صدایی از آنجا…

      «ربه‌کا» نام رمان مشهوری است که به قلم بانوی انگلیسی، دافنه دو موریه نوشته شده

    این رمان که اولین بار در سال 1938 منتشر شد ،

    داستان مشهور عشقی جهان

    یکی از داستان‌های مشهور عشقی جهان معاصر محسوب می‌شود.

    کتاب به فاصله کوتاهی پس از انتشار، به بیشتر زبان‌های دنیا ترجمه شد

    و توانست به فروش خوبی دست یابد.

    آلفرد هیچکاک کارگردان سینما، در سال 1940 فیلمی بر اساس رمان «ربه‌کا» ساخت؛

    این فیلم که برنده جایزه اسکار شد، بر شهرت دافنه دو‌موریه افزود.

    رمان «ربه‌کا» اثر دافنه دو موریه با درآمیختن عشق، معما و خشونت، به داستانی جذاب و پرکشش تبدیل شده است؛

    نوشته‌ای خوش‌خوان و پر از تعلیق که خواننده را با خود تا پایان کتاب همراه می‌کند.

    داستان از زبان زن جوان ندیمه‌ای روایت می‌شود که تا پایان داستان نام او را نمی‌فهمیم.

    او با مردی ثروتمند آشنا می‌شود و با او ازدواج می‌کند.

    پس از مدتی، پی می‌برد مرد جوان، همسر قبلی‌اش را در یک حادثه از دست داده، اما…

    رمان با این جملات آغاز می‌شود : «دیشب در عالم رویا دیدم که بار دیگر به ماندرلی پای نهاده‌ام.

    در نظرم چنین جلوه می‌کرد که در مقابل دروازه آهنین کاخ ایستاده‌ام

    و به طرف گذرگاه پُرپیچ و خم آن نگاه می‌کنم.

    در بسته بود و انبوه شاخه‌های درختان راه را پنهان ساخته بود.

    چند دقیقه متحیر ایستادم و به فکر فرو رفتم : چشمم به قفل بزرگ در و زنجیر قطور آن افتاد

    که با گذشتِ روزگار کاملاً زنگ زده بود. چند بار در عالم خواب دربان را صدا کردم

    و چون جوابی به گوشم نرسید اطمینان پیدا کردم که قصر متروک و خالی از سکنه است.»

    اگر قرار باشد از شاهکارهای کلاسیک عاشقانه در جهان فهرستی تهیه کنیم،

    بدون شک نام یکی از کتاب‌های این فهرست ربکا اثر «دافنه دو موریه» است.

  • کتاب دختری با هفت اسم

    کتاب دختری با هفت اسم

    نقد و بررسی اجمالی

    کتاب دختری با هفت اسم : فرار از کره شمالی نوشتۀ هیئون سئو لی ، نگاهی فوق‌العاده به زندگی

    در یکی از بی‌رحم‌ترین و مخفی کارترین دیکتاتوری‌های جهان و ماجرای مبارزه هراس‌آور یک زن

    برای فرار از دستگیری و رساندن خانواده‌اش به آزادی است.

    دختری با هفت اسم (The girl with seven names) در سال 2015 منتشر شد

    و خیلی زود جزو کتاب‌های پرفروش‌ نیویورک‌تایمز قرار گرفت.

    همچنین در همان سال نامزد جایزه بهترین اتوبیوگرافی به انتخاب گودریدز شد.

    هیئون سئو لی (Hyeonseo Lee) که کودکی‌اش در کره شمالی سپری می‌شد

    یکی از میلیون‌ها نفری بود که در دام رژیم مخفی کار و ستمگر کمونیست روزگار می‌گذراندند.

    خانه کودکی‌اش در مرز چین او را در شرایطی فراتر از حدود کشور محصورش قرار می‌داد و وقتی قحطی دهه 1990 آمد

    او شروع به تفکر، پرسشگری و درک این نکته کرد که در سراسر عمرش شستشوی مغزی شده است.

    با توجه به میزان فقر و بیچارگی اطرافیانش متوجه شد که کشورش نمی‌تواند چنان که می‌گفتند «بهترین کشور روی زمین» باشد.

    هنگامی که به سن هفده سالگی رسید تصمیم گرفت از کره شمالی بگریزد.

    در مخیله‌اش هم نمی‌گنجید که برای اینکه باز هم کنار خانواده‌اش باشد باید دوازده سال صبوری کند.

    در بخشی از کتاب دختری با هفت اسم می‌خوانیم :

    با صدای گریۀ مادرم از خواب بیدار شدم . مین‌هو، برادر کوچکم ، هنوز روی زمین کنار من خواب بود .

    ناگهان پدرم سراسیمه وارد اتاق شد و فریاد زد «بیدار شین!»

    دست‌های ما را کشید ، هُلمان داد و از اتاق بیرون کرد . مادرم پشت‌ سرش بود و مثل بید می‌لرزید.

    آسمان صاف بود. غروب شده بود و هوا رو به تاریکی می‌رفت.

    مین‌هو هنوز گیج خواب بود. به خیابان رفتیم و سرمان را سمت خانه چرخاندیم.

    تنها چیزی که به چشم می‌خورد دود سیاه روغنی بود که از پنجرۀ آشپزخانه بیرون می‌زد

    و شعله‌های سیاه آتش که روی دیوارهای بیرون خانه زبانه می‌کشید.

    در کمال تعجب دیدم پدرم با عجله سمت خانه برگشت. صدای غرش عجیبی مثل هجوم طوفان از داخل خانه به‌ گوش رسید.

    صدایی مثل بوم . کاشی‌های یک قسمت از سقف فرو ریخت،

    و گلوله‌ای از آتش مثل یک گل نارنجی‌ رنگ شن به آسمان پرتاب شد و خیابان را روشن کرد.

    یک قسمت از خانه غرق در آتش شد و دود غلیظ و سیاهی از بقیۀ پنجره‌ها بیرون زد.

    پدرم کجا بود؟ در یک چشم‌ به‌ هم‌ زدن تمام همسایه‌ها دورمان جمع شدند.

    یک نفر با سطل روی آتش‌ آب می‌ریخت-انگار با این کارش آتش‌سوزی مهار می‌شد.

    صدای غژغژ‌ کردن و از هم‌ گسیختن چوب‌ها بلند شد و بعد هم کل سقف آتش گرفت.

    گریه نمی‌کردم. حتی نفس هم نمی‌کشیدم. چرا پدرم از خانه بیرون نمی‌آمد؟

    شاید فقط چند ثانیه گذشت اما مثل چند ساعت طول کشید. ناگهان از خانه بیرون آمد و سمت ما دوید.

    بدجور سرفه می‌کرد. تمام هیکلش از دود، سیاه شده بود و صورتش از روغن برق می‌زد. در هر دستش دو قاب مستطیلی بود.

  • کتاب اما

    کتاب اما

    نقد و بررسی اجمالی

    کتاب اما اثر جین آستین

    کتاب «اما» اثر «جین آستین» است. آستین یکی از مشهورترین نویسندگان جهان است. این کتاب را «آرزو خلجی مقیم» ترجمه کرده است.

    در توضیحاتی درباره‌‌ی این کتاب آمده است :

    «اما، نام رمانی از جین آستن است که درباره‌ی برداشت نادرست از دلباختگی نوشته شده است.

    این رمان نخست در دسامبر ۱۸۱۵ میلادی (برابر با آذر یا دی ۱۱۹۴ خورشیدی) به چاپ رسید.

    مانند دیگر رمان‌هایش، آستن در این داستان هم به درگیری‌ها و دلبستگی‌های زنان در دوره جورجی انگلستان می‌پردازد. 

    پیش از نوشتن داستان آستن نوشت “می‌خواهم قهرمان زنی بیاورم که هیچ‌کس جز از خودم خیلی دوستش نخواهد داشت.”

    در نخستین بند داستان، کاراکتر نامی رمان را اینگونه نگاشته می‌کند: “دوشیزه ٳما وودهاوس دختری زیبا، باهوش و پولدار.”

    البته اما شاید اندکی لوس باشد، خودش را در پیوند دادن زوجها خیلی دست بالا می‌گیرد،

    از پیامدهای سوسه دواندن در کارهای دیگران ناآگاه است و رفتار دیگران را نیز بد برداشت می‌کند.

    این داستان گونه‌ای از رمان تربیتی است.»

    در بخشی از رمان عاشقانه اما می‌خوانیم

     اما چه موقعی که سوال می‌کرد و چه موقعی که گوش می‌داد، می‌لرزید ولی هیجان خود را بهتر از هریت مهار می‌کرد.

    صدایش نمی‌لرزید ولی ذهنش از این‌جور شکل گرفتن احساسات، از این خطری که ناگهان علم شده بود،

    از این سردرگمی ناگهانی و حیرت و سراسیمگی، به تلاطم افتاده بود…

    به حرف‌های هریت که گوش می‌کرد، در باطن رنج می‌کشید ولی حفظ ظاهر می‌کرد…

    اما اگر قسمت‌های نامفهوم و تکراری حرف‌های هریت را کنار می‌گذاشت به اصل مطلب می‌رسید

    و غم وجودش را فرا می‌گرفت.

    به‌ خصوص که یادش می‌افتاد خودش در تقویت حسن نظر آقای نایتلی به هریت نقش کوچکی نداشته است.

  • کتاب مرگ ایوان ایلیچ

    کتاب مرگ ایوان ایلیچ

    نقد و بررسی اجمالی

    کتاب لئو تولستوی ، مرگ ایوان ایلیچ داستان یک قاضی صاحب منصب روسی را نقل می‌کند که از قشر مرفه و خوشگذران زمان خویش محسوب می‌شود،

    اما بر اثر بیماری اندک اندک به خود می‌آید و این سرآغاز معرفتی جدید برای وی می‌شود

    لئو تولستوی به جای اینکه داستان ایوان ایلیچ را با زندگی او آغاز کند، با مرگ او آغاز می‌کند و با زندگی او پایان می‌دهد.

    پیام داستان نیز ساده و روشن است و تقریبآ همانند همه نوشته‌های تولستوی درصدد القای این نکته است

    که نوعی از زندگانی که آدمیزاد در پیش گرفته غلط است و شایسته این است که به فطرت خویش بازگردد.

    لئو تولستوی، نویسنده روسی، در سال 1828 در یکی از شهرهای مرکزی روسیه متولد شده

    و در عمر 82 ساله خویش رمان‌های تاریخی ‌ای همچون «جنگ و صلح» ،‌ «آناکارنینا» ،‌ «پتر اول»

    چندین مجموعه زندگینامه از مشاهیر جهان و چندین داستان کوتاه به نگارش در آورده است.

    کتاب حاضر را انتشارات «باران خرد» منتشر کرده است و در اختیار شما دوستداران کتاب و کتابخوانی قرار می گیرد.

    نقد و بررسی تخصصی

    کتاب مرگ ایوان ایلیچ اثر لئو تولستوی

    بسیاری این اثر تولستوی را بهترین اثر او حتی بهتر از اثر مشهورش یعنی «جنگ و صلح» می‌دانند.

    این اثر یکی از موجزترین کتاب‌های تولستوی است.

    تاکنون نقدهای بسیاری بر این اثر تولستوی نوشته شده است.

    با هم کمی درمورد آن می‌خوانیم

    انکار ، خشم و سرانجام پذیرش

    در نقدی بر داستان لئو تولستوی آمده است :

    « ایوان وقتی به مرگش نزدیک می‌شود ، مراحل انکار، ترس ، خشم ، انزجار و در آخر پذیرش را پشت سر می‌گذارد.

    ابتدا نمی‌خواهد مرگش را قبول کند ، به زندگی گذشته و لذت‌های بچگی اش چنگ می‌زند ، مرگ را شبیه چاهی می‌بیند که انتهایش تاریکی مطلق است.

    ولی رفته رفته مرگ آینه ای مقابل زندگی پیشین خودش می‌شود ، اشتباهاتش را مثل پتکی به صورتش می‌کوبد و او را به خودشناسی می‌رساند.

    ایوان در راه رسیدن به مرگ ، مراحل معرفت و شناختش را طی می کند. و در آخر، انتهای همان چاه سیاهی که انتظارش را می کشید،

    روشنایی را می‌یابد. تولستوی در این کتاب از مرگ به عنوان ابزاری برای نشان دادن ارزش زندگی استفاده کرده است

    و چه خوب و دقیق هم کارش را بلد بوده.

    “ایوان ایلیچ” که معادل واژه اش “انسان فانی” یا همان “آدمیزاد” است ، تک تک ما انسان‌ ها هستیم ، بدون استثنا.

    و سرنوشت زندگی ایوان ایلیچ، سرنوشت بشر است. که همه طرز زندگی اشتباهی را پیش می‌گیریم،

    و وقتی بوی مرگ به مشاممان خورد، همه‌ی ما به این سوال برمیخوریم که “آیا واقعا زندگی کرده ام؟

    ” و انگار چیزی بهتر از مرگ، نمی‌تواند نشانگر زندگی ما باشد.»

  • کتاب مردان مریخی زنان ونوسی

    کتاب مردان مریخی زنان ونوسی


    نقد و بررسی اجمالی

    کتاب مردان مریخی زنان ونوسی ، اثری از جان گری است که نخستین بار در سال 1992 به چاپ رسید.

    روزی روزگاری مریخی ها و ونوسی ها با هم دیدار کردند، عاشق هم شدند و

    به خاطر این که به تفاوت های یکدیگر احترام می گذاشتند و این تفاوت ها را می پذیرفتند، روابط بسیار شاد و آرامش بخشی با هم برقرار کردند.

    تا این که به زمین آمدند و فراموشی کار خودش را کرد: آن ها از یاد بردند که به سیاره هایی متفاوت تعلق دارند.

    این کتاب که بر اساس سال ها تجربه در مشاوره به افراد و زوج ها به وجود آمده،

    به میلیون ها زوج در سراسر جهان کمک کرده تا روابط خود را دگرگون سازند.

    این کتاب استثنایی که اکنون به عنوان یک اثر کلاسیک مدرن در نظر گرفته می شود،

    به مردان و زنان کمک کرده این موضوع را درک کنند که چقدر می توانند از نظر شیوه ی ارتباط،

    نیازهای عاطفی و ساختارهای رفتاری با جنس مخالف خود متفاوت باشند.

    کتاب مردان مریخی زنان ونوسی، اسرار داشتن ارتباطی با آرامش و درک را در اختیار مخاطبین قرار می دهد

    و به زوج ها کمک می کند تا به صمیمیت و نزدیکی در رابطه شان، شانسی دوباره برای رشد بدهند.

    بیوگرافی دکتر جان گری نویسنده کتاب مردان مریخی، زنان ونوسی 

    دکتر جان گری یک مشاور روابط آمریکایی است که با کتاب پرفروش خود به نام مردان مریخی، زنان ونوسی شهرت پیدا کرد.

    او سعی دارد از طریق ارائه مشاوره به مردان و زنان کمک کند

    تا از طریق پذیرش و توجه به اختلافات در زندگی شخصی و حرفه ای، به درک بهتر از یکدیگر برسند.

    کتاب ها ، فیلم ها ، سمینارها و کارگاه های بی نظیر گری به میلیون ها انسان کمک کرده است

    تا زندگی ، روابط و مدیریت استرس خود را بهبود بخشند.