توضیحات
دانلود رایگان کتاب بوف کور
انتشارات دانشیاران مرکز تخصصی چاپ و نشر کتاب ۰۹۲۰۱۳۸۳۷۱۸
دانلود رایگان کتاب بوف کور
عنوان کتاب: بوف کور
نویسنده: صادق هدایت
زبان کتاب: فارسی
نوع فایل: PDF
بوف کور مهمترین اثر صادق هدایت است. کتابی پر از نماد که از چنان عمق و محتوایی برخوردار است که با انواع مختلف تحلیلها قابل بررسی هست.
این اثر سمبولیک آنقدر عمیق است که هرکسی قادر به درک آن نیست و از دید خود آن را تفسیر میکند. شاید بتوان گفت «بوف کور» معروفترین و تنها داستان ایرانی است که هم طرفداران و عاشقان بسیار و هم در نزد بسیاری دیگر مطرود و منفور است.
کتاب با این جملات مشهور آغاز میشود
«در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح را آهسته و در انزواء میخورد و میتراشد. این دردها را نمیشود به کسی اظهار کرد؛ چون عموماً عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزء اتفاقات و پیشآمدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سَبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی میکنند آن را با لبخند شکاک و تمسخرآمیز تلقی بکنند.زیرا بشر هنوز چاره و دوایی برایش پیدا نکرده. و تنها داروی آن فراموشی به توسط شراب و خواب مصنوعی بهوسیله افیون و مواد مخدره است.ولی افسوس که تأثیر اینگونه داروها موقت است و به جای تسکین پس از مدتی بر شدت درد میافزاید».
در این بخش اول شخص – که ساکن خانهای در بیرون خندق در شهر ری است – به شرح یکی از این دردهای خوره وار میپردازد .که برای خودش اتفاق افتاده.وی که حرفهٔ نقاشی روی قلمدان را اختیار کردهاست .به طرز مرموزی همیشه نقشی یکسان بر روی قلمدان میکشد .که عبارت است از دختری در لباس سیاه که شاخهای گل نیلوفر آبی به پیرمردی که به حالت جوکیان هند چمباتمه زده و زیر درخت سروی نشستهاست هدیه میدهد. میان دختر و پیرمرد جوی آبی وجود دارد. ماجرا از اینجا آغاز میشود که روزی راوی از سوراخ رف پستوی خانهاش – که گویا اصلاً چنین سوراخی وجود نداشتهاست – منظرهای را که همواره نقاشی میکردهاست میبیند و مفتون نگاه دختر (اثیری) میشود.
و زندگیاش به طرز وحشتناکی دگرگون میگردد تا اینکه مغربهنگامی دختر را نشسته در کنار در خانهاش مییابد. دختر چند هنگامی بعد در رختخواب راوی به طرز اسرارآمیزی جان میدهد. راوی طی قضیهای موفق میشود که چشمهای دختر را نقاشی و آن را لااقل برای خودش جاودانه کند.
پس راوی تصمیم میگیرد برای مرتب کردن افکارش نقاشی خود و نقاشی گلدان را جلوی منقل تریاک روبروی خود بگذارد شراب بنوشد و تریاک بکشد. راوی بر اثر استعمال تریاک به حالت خلسه میرود و در عالم رؤیا به سدههای قبل بازمیگردد .و خود را در محیطی جدید مییابد که علیرغم جدید بودن برایش کاملاً آشناست. آیا روزی به اسرار این اتفاقات ماوراء طبیعی، این انعکاس سایهی روح که در حالت اغماء و برزخ بین خواب و بیداری جلوه میکند کسی پی خواهد برد؟
بخشی از متن
کالسکه ی نعش کش ایستاد، من کوزه را برداشتم و از کالسکه پایین جستم. جلوی در خانه ام بودم، به تعجیل وارد اتاقم شدم، کوزه را روی میز گذاشتم. رفتم قوطی حلبی- همان حلبی که قلکم بود و در پستوی اتاقم قایم کرده بودم- برداشتم آمدم دم در، که به جای مزد قوطی را به پیرمرد کالسگه چی بدهم. ولی او غیبش زده بود، اثری از آثار او و کالسگه چی بدهم. ولی او غیبش زده بود، اثری از آثار او کالسگه اش دیده نمی شد …
بازدیدها: ۳
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.