توضیحات

دانلود رایگان کتاب سلام بر ابراهیم

انتشارات دانشیاران مرکز تخصصی چاپ و نشر کتاب 09201383718

دانلود رایگان کتاب سلام بر ابراهیم

سلام بر ابراهیم کتابی درباره ی شهید ابراهیم هادی است. ابراهیم هادی از شهدای بزرگ هشت سال دفاع مقدس است و شناخت خصوصیت ها و نمایانه های شخصیتی ایشان قادراست برایپرورش و تعالی روحی تمام ی ما سودمند و اهمیتمند باشد.

این کتاب شامل زندگی نامه ایشان و مجموعه خاطراتی است که توسط دوستان، اطرافیان و خانواده ی ایشان نقل شده است. این خاطرات از کودکی تا شهادت ایشان را دربر می گیرد. در عصری که نوجوانان و جوانان ما با اثر پذیری از مدل های کم مایه در عرصه های متفاوتی مثل ورزی و هنر و…

شهید ابراهیم هادی

در سال 1336 در حوالی میدان خراسان تهران به دنیا آمد. او هموقت با تحصیل علم در بازار تهران نیز به کار مشغول بود و در همان ابتدای دوران کودکی مزه یتیمی را چشید.

او دیپلم ادبی گرفت و در زمینه های ورزشی همانند ورزش باستانی و والیبال فعالیت داشت. پس از آشنایی و با آموزه های دینی به مناطق جنگی رفت و در عملیات والفجر مگاماتی به منطقه فکه اعزام شد. نیرو ها در آن جا 5 روز مقاومت کردند تا اینکه در تاریخ 22 بهمن 1361 نیرو ها عقب نشینی کردند اما ابراهیم هادی هیچ زمان برنگشت.

نکوداشت های کتاب سلام بر ابراهیم 1 آن جاذبه شخصیت، شخصیتی که در این کتاب(«سلام بر ابراهیم») معرفی شده، به قدری جاذبه دارد این شخصیت که آدم را مثل مغناطیس به خودش جذب می کند، آدم را میخ کوب می کند، بگردید این شخصیت ها را نمایان نمایید. از این قبیل شخصیت های برجسته ای هستند که این ها سردار هم نیستند، حتی فرمانده گردان هم نیستند، اما حکایت ها دارند، سرگذشتها دارند… آیت الله خامنه ای

بخش هایی از کتاب سلام بر ابراهیم

سه نفر در حال دویدن به سمت ما بودند، در راه مرتب زمین می میل کردند و بلند می شدند. میان سرخی غروب بالاخره آنان به خاکریز ما رسیدند.

پرسیدیم از کجا می آیید؟ گفتند: از بچه های گردان کمیل هستیم. با نگرانی پرسیدم:پس بقیه چی شدند؟ حال حرف زدن نداشتند، اندکی مکث کردند و دنباله دادند:ما این دو روز زیر جنازه ها مخفی شده بودیم، اما یکی بود که این پنج روز کانال رو سر پا نگه داشته بود. یکی از این سه نفر مجدد نفسی تازه کرد و دنباله داد: عجب آدمی بود! یک طرف آر. پی. جی می زد، یک طرف با تیربار شلیک می کرد. عجب قدرتی داشت. یکی از آنان دنباله داد: تمام شهدا را انتهای کانال کنار هم چیده بود.

آذوقه و آب رو تقسیم می کرد، به مجروحان رسیدگی می کرد. اصلا این پسرخستگی نداشت.گفتم: از کی دارید حرف می زنید مگر فرمانده ه تان شهید نشده بود؟ گفت:جوانی بود که نمی شناختمش. موهایش کوتاه بود، شلوار «کردی» پایش بود، دیگری گفت: روز اول هم یه چفیه عربی دور گردنش بود.چه صدای قشنگی داشت. برای ما مداحی هم می کرد و روحیه می داد. و نوای آهبی قرار که می خواند ای از سفر برگشتگان کو شهیدانتان، کو شهیدانتان .

هنوز تا اذان صبح مجال باقی است. خواب از چشمانم پریده.

خیلی دوست دارم بدانم چرا شیخ زاهد، ابراهیم را مدلی اخلاق عملی معرفی کرده؟ شخصای آن روز بر سر مزار شیخ حسین زاهد در قبرستان ابن بابویه رفتم.  دیگر شک نداشتم که عارفان را نه در کوه ها و نه در پستوخانه های خانقاه بایست جست، بلکه آنان در کنار ما و از ما هستند. همان روز به سراغ یکی از رفقای شهید هادی رفتم. آدرس و تلفن دوستان نزدیک شهید را از او گرفتم. تصمیم خودم را گرفتم.

بایست مناسبتر و کامل تر از قبل ابراهیم را بشناسم. از خدا هم توفیق خواستم.