توضیحات
دانلود رایگان کتاب فرانکنشتاین
انتشارات دانشیاران مرکز تخصصی چاپ و نشر کتاب ۰۹۲۰۱۳۸۳۷۱۸
دانلود رایگان کتاب فرانکنشتاین
فرانکنشتاین دانشمند جوان و جاه طلبی است که با استفاده از کنار هم قرار دادن تکههای بدن مردگان و اعمال نیروی الکتریکی جانوری زنده به شکل یک انسان و با ابعادی اندکی بزرگتر از یک انسان معمولی میسازد. موجودی با صورتی مخوف و ترسناک که بر همه جای بدنش رد بخیههای ناشی از دوختن به چشم میخورد. این موجود تا بدان حد وحشتناک است که همگان، حتی خالقش از دست شرارتهای او فرار میکنند. هیولایی که خالقش نیز نمیتواند آن را کنترل کند و خود مقهور آن میشود.
چکیده کتاب فرانکنشتاین
هیولای فرانکنشتاین، یک شخصیت تخیلی است که برای اولین بار در سال ۱۸۱۸، در رمان فرانکنشتاین مری شلی ظاهر شد. این موجود همچنین به عنوان مخلوق فرانکنشتاین، آدم، گرگ یا پرومته مدرن نیز نامیده میشود. در داستان مری شلی، ویکتور فرانکنشتاین موجود را در آزمایشگاه خود از طریق روشی متشکل از شیمی و کیمیاگری میسازد. شلی در این رمان، هیولا را دارای ۸ فوت (۲٫۴ متر) قد، زشت ،اما حساس و عاطفی به تصویر میکشد.
این هیولا تلاش میکند تا در جامعه بشری جای بگیرد اما در جایگیری بین انسانها شکست میخورد و پس از طرد شدن، به دنبال انتقام از فرانکنشتاین میرود.
مروری بر داستان
ویکتور فرانکنشتاین دانشمند جوان و کنجکاوی است که همهی وقتش را صرف مطالعه و آزمایش میکند. او میخواهد به جایی در علم و دانش برسد که تابهحال هیچ بشری به آنجا نرسیده است. فرانکشتاین به شکل اتفاقی به رازی هولناک پی میبرد: ساختن انسان! یک شب، او با پیوند زدن باقیماندهی اجسادی که از قبرستان جمعآوری کرده، روی میز آزمایشگاهش هیولای بزرگ و وحشتناکی میسازد و سعی میکند با شوک الکتریکی او را زنده کند. اما هرگز پیش خودش تصور هم نمیکند که چه اتفاقات هولناکی در انتظار او و موجودی است که او درستش کرده است.
بخشی از متن رمان
جادهی پیش رویم بسیار طولانی به نظر میرسید. میتوانستم خاکی را که زیر پایم خرد میشد و صدا میداد، حس کنم. من مجذوب آن همه زیبایی شدم. سبزی درهها زیبا و خالص بود. باد ملایمی میوزید. هنگامی که از مقابل کلبهها رد میشدم، فکر کردم زیستن در این زندگی ساده چقدر خوشایند است. مردم داخل آنها نگران مرگ یا تهدید یا هیولاها نبودند.
به راهم ادامه دادم. کوه در مقابلم مثل یک قلعهی عظیم سر برافراشته بود. میدانستم نمیتوانم تمام آن راه را پیاده بروم. کشاورزی بارهایم را سوار یکی از قاطرهایش کرد. قاطر بارهایم را حمل میکرد. وقتی به کوه رسیدم، جاده تغییر کرد. دیگر خبری از راه رفتن روی خاک نرم نبود. زمین سخت و سنگلاخ بود. ما کنار سنگهای دندانهدار و شاخههای خاردار ایستادیم. چند بار به بالا نگاه کردم. دیگر قادر نبودم قلهی کوه را ببینم؛ اما این موضوع باعث توقفم نشد. میدانستم سفری طولانی پیش رو دارم.
پس از چند روز، جاده باریک شد. جاده تندوتیزتر و ناهموار شد. میدانستم قاطر از پس آن برنخواهد آمد. افسارش را باز کردم تا بتواند بهسلامت آن راه را برگردد. بالا رفتن از کوه برایم مهم نبود. آن کاری بود که ناچار باید انجام میدادم. مادامی که برای رسیدن به قله تقلا میکردم، ذهنم آزاد بود. فقط به پیش رفتن فکر میکردم.
نقد و بررسی
مری شلی به عنوان یک روشنفکر در قرن نوزدهم نمی توانست تحت تأثیر «روشنگری» قرار نگیرد؛ جنبشی فرهنگی که تأکید ویژه ای روی تحقیقات علمی، منطق، هوش و خرد داشت. ولی او مانند همسرش، پرسی، یک «رومانتیک» هم بود و به اهمیت طبیعت و احساس باور داشت. کشمکش بین پیشرفت علمی و «ترتیب طبیعی مسائل» مسئله ای بود که موضوع بحث این دو و دوستانشان قرار می گرفت – و این کشمکش، نقش اصلی را در داستان فرانکنشتاین ایفا می کند.
علم در قرن هجدهم و نوزدهم، نقطه ی اوج دستاوردهای انسانی محسوب می شد، به طوری که دیگر دستاوردها را از میدان خارج می کرد. رابرت والتون، دریانورد قطب شمال، در نامه ای جعلی که فرانکنشتاین را به پایان می رساند این نیت را با نوشته ای بر ملا می کند: «زندگی یا مرگ یک فرد، هزینه ای اندک بود برای دستیابی به علمی که در جست و جویش بودم.»
بازدیدها: ۶۳
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.