عدالت در نهج البلاغه
انتشارات دانشیاران مرکز تخصصی چاپ و نشر نهج البلاغه
عدالت از دیدگاه امیر بیان
نگاه اول:
1- از دیدگاه امام علی (ع)، عدل و عدالت دارای چندی معنی و مفهوم است: 1- یکی از معانی عدل و عدالت از دیدگاه امام علی (ع)، «محق بودن هر فرد نسبت به حقی که به طور مشروع دارد»، میباشد. امام علی (ع) احقاق حقوق مردم را یک رویه عادلانه و از وظایف حاکم اسلامی میداند و در این رابطه میفرماید: «ضعیفترین افراد نزد من عزیز است تا حق او را باز گردانم و فرد قوی در نزد من پست و ناتوان است تا حق او را بازستانم.» (خطبه 37، نهج البلاغه، ص 91). «مرد را سرزنش نکنند که چرا حقش را با تاخیر میگیرد، بلکه سرزنش در آنجاست که آنچه حقش نیست بگیرد.» (نهج البلاغه، حکمت 166،
ص 667). «هیچ عدلی سودمندتر از بازگرداندن مظلمه و ادای دیون نمی باشد.» (غرر الحکم1 ، ص 187).
2- معنی و مفهوم دیگر عدل از دیدگاه امام علی (ع)، «انصاف» است. انصاف به معنی رفتار درستکارانه و سازگار با اصول عدالت. (فرهنگ معاصر، ص 153). علی (ع) در اینباره میفرماید:«خداوند به عدل و احسان فرمان میدهد. عدل، مراعات انصاف است و احسان همان بخشش و تفضل میباشد.» (نهج البلاغه، حکمت 231، ص 679) از امام علی(ع) پرسیدند که عدل برتر است یا بخشش؟ آن حضرت فرمود: «عدل و عدالت هر چیزی را در جای خود مینهد در حالی که بخشش آن را از جای خود خارج میسازد. عدالت تدبیر عمومی مردم است، در حالی که بخشش گروه خاصی را شامل است. پس عدالت شریفتر و برتر است.» (نهج البلاغه، حکمت 437، ص 735).
فرمایش امام علی در مورد عدالت
امام علی (ع) میفرماید: «به درستی که عدل و دادگری آن است که به هنگام حکم دادن با انصاف باشی و از ظلم دوری نمایی.» (غرر الحکم، ص 220) از سخنان و کلمات قصار امام علی(ع) چنین استنباط میشود که آن حضرت عدل را به معنی مراعات انصاف در حقوق مختلف افراد در جامعه میداند. منظور از انصاف یعنی هر امری در جای خود و متناسب با حق خود رعایت شود. به عبارت دیگر رعایت اعتدال در امور و پرهیز از افراط و تفریط به معنی رعایت انصاف در امور میباشد. نقطه مقابل عدل و عدالت، جور و ستم و ظلم در امور مختلف میباشد و بر هر فرد مسلمان واجب است که نه تنها به دیگران ظلم نکند بلکه در برابر ظالمان ایستادگی و با آنها مقابله نماید.
عدالت از نگاه نهج البلاغه:
علی علیه السلام میفرماید: «العدل یضع الامور فی مواضعها.» یعنی عدل، جریانها را در مجرای طبیعی خود قرار میدهد. عدالت این است که استحقاقهای طبیعی و واقعی را در نظر گرفته و به هرکس مطابق با استعدادهایش و لیاقتش کاری داده میشود. جای دیگر علی علیهالسلام میفرماید: «عدالت، قانونی است عام و مدیر و مدبری است کلی و شامل که همه اجتماع را در برمی گیرد و بزرگراهی است که همه باید از آن بروند.» (حکمت 437) از نظر علی علیه السلام آن اصلی که میتواند تعادل جامعه را حفظ کند و همه را راضی نگه دارد و به پیکر اجتماع، سلامت عطا کند و به روح اجتماع آرامش بدهد عدالت است. عدالت بزرگراهی است عمومی که همه را میتواند در خود بگنجاند و بدون مشکلی عبور دهد. اما ظلم و جور، کوره راهی است که حتی فرد ستمگر را به مقصد نمی رساند.
مفهوم عدالت
علی علیه السلام میفرماید: همانا در عدالت گنجایشی خاص است، عدالت میتواند همه را در برگیرد و در خود جای دهد و آن کس که بیمار است اندامش آماس کرده در عدالت نمیگنجد، باید بداند که جایگاه ظلم و جور، تنگتر است» (خطبه 15) یعنی عدالت چیزی است که میتوان به آن به عنوان یک رمز، ایمان داشت و به حدود آن راضی و قانع بود. او عدالت را یک تکلیف و وظیفه الهی بلکه یک ناموس الهی میداند. هرگز راضی نیست که یک مسلمان آگاه به تعلیمات اسلامی، تماشاچی صحنههای تبعیض و بیعدالتی باشد. (سیری در نهج البلاغه؛ مرتضی مطهری)
شاخصههای عدالت در نهج البلاغه:
امیرالمومنین (ع) در بخش دیگری از سخنان خود در جاهای مختلف نهج البلاغه در مورد عدل و خصوصیات آن سخنان مهم و پرمحتوایی دارد. امام(ع) در جایی میفرماید: «فان فی العدل سعه و من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق) (عدل همواره موجب گشایش و رفع فشارها و حل مشکلات میشود و هرکس که از اجرای عدالت احساس فشار و سختی میکند یقیناً ظلم و جور فشار و سختی بیشتری برای او به همراه خواهد داشت). اجرای عدالت و گسترش عدل در جامعه، همواره موجب رفع فشارهای اجتماعی، گسترش و گشایش در همه زمینههای اجتماعی و اقتصادی، ایجاد رونق خواهد شد. عدل شاید گروهی خاص را تحت فشار قرار داده و به ضرر آنان تمام شود اما برای اجتماع موجب آسایش و گشایش خواهد بود.امیرالمومنین(ع) در جای دیگری چنین میفرماید:
«من استقل الحقّ ان یقال له او العدل ان یعرض علیه کان العمل بهما اثقل علیه»
(کسی که شنیدن سخن حق و پیشنهاد اجرای عدالت بر وی مشکل باشد، قطعاً اجرای آن برایش مشکل تر خواهد بود).
عدالت حاکم
حاکم باید گوشی شنوا برای حرف حق و پیشنهادها و برنامههای عدالتخواهانه داشته باشد. او باید اعتقاد قلبی به این داشته باشد که حق و عدالت موجب نجات فرد و جامعه میگردد، چون اگر چنین اعتقادی نداشته باشد، اجرای عدالت بر وی سخت و گران خواهد بود. امام (ع) در ادامه همین خطبه (خطبه 216) میفرماید:
«فالحق اوسع الشیاء فی التواصف و اضیقها فی التناصف»
(حق و عدالت در مقام شرح و توصیف امری فراگیر است ولی در مقام عمل امری بسیار محدود است).