نقد و بررسی اجمالی
کتاب ربه کا اثر دافنه دو موریه
در قسمتی از این کتاب دافنه دو موریه می خوانیم :
دیشب خواب دیدم که به مندرلی برگشتم و در مقابل دروازه عمارت ایستاده ام
ولی مثل این که من حق ورود به آنجا را نداشتم ، زیرا نرده با قفل بسته شده بود.
دربان را صدا کردم پاسخی نشنیدم وقتی از میان میله های زنگ زده نگاه کردم
اتاق دربان خالی بود و هیچ صدایی از آنجا…
«ربهکا» نام رمان مشهوری است که به قلم بانوی انگلیسی، دافنه دو موریه نوشته شده
این رمان که اولین بار در سال 1938 منتشر شد ،
داستان مشهور عشقی جهان
یکی از داستانهای مشهور عشقی جهان معاصر محسوب میشود.
کتاب به فاصله کوتاهی پس از انتشار، به بیشتر زبانهای دنیا ترجمه شد
و توانست به فروش خوبی دست یابد.
آلفرد هیچکاک کارگردان سینما، در سال 1940 فیلمی بر اساس رمان «ربهکا» ساخت؛
این فیلم که برنده جایزه اسکار شد، بر شهرت دافنه دوموریه افزود.
رمان «ربهکا» اثر دافنه دو موریه با درآمیختن عشق، معما و خشونت، به داستانی جذاب و پرکشش تبدیل شده است؛
نوشتهای خوشخوان و پر از تعلیق که خواننده را با خود تا پایان کتاب همراه میکند.
داستان از زبان زن جوان ندیمهای روایت میشود که تا پایان داستان نام او را نمیفهمیم.
او با مردی ثروتمند آشنا میشود و با او ازدواج میکند.
پس از مدتی، پی میبرد مرد جوان، همسر قبلیاش را در یک حادثه از دست داده، اما…
رمان با این جملات آغاز میشود : «دیشب در عالم رویا دیدم که بار دیگر به ماندرلی پای نهادهام.
در نظرم چنین جلوه میکرد که در مقابل دروازه آهنین کاخ ایستادهام
و به طرف گذرگاه پُرپیچ و خم آن نگاه میکنم.
در بسته بود و انبوه شاخههای درختان راه را پنهان ساخته بود.
چند دقیقه متحیر ایستادم و به فکر فرو رفتم : چشمم به قفل بزرگ در و زنجیر قطور آن افتاد
که با گذشتِ روزگار کاملاً زنگ زده بود. چند بار در عالم خواب دربان را صدا کردم
و چون جوابی به گوشم نرسید اطمینان پیدا کردم که قصر متروک و خالی از سکنه است.»
اگر قرار باشد از شاهکارهای کلاسیک عاشقانه در جهان فهرستی تهیه کنیم،
بدون شک نام یکی از کتابهای این فهرست ربکا اثر «دافنه دو موریه» است.