توضیحات
دانلود رایگان کتاب سالار مگسها
انتشارات دانشیاران مرکز تخصصی چاپ و نشر کتاب ۰۹۲۰۱۳۸۳۷۱۸
دانلود رایگان کتاب سالار مگسها
ویلیام گلدینگ ، نویسنده، شاعر و نمایشنامه نویس بریتانیایی، در سال ۱۹۸۳ برنده جایزه نوبل ادبیات شد. کتاب سالار مگسها یا ارباب مگسها مشهورترین اثر گلدینگ است.
گلدینگ در سال ۱۹۸۰ نیز موفق به دریافت جایزه ادبی بوکر شد. با شروع جنگ جهانی دوم ویلیام گلدینگ به نیروی دریایی کشورش پیوست و از نزدیک با چهره واقعی جنگ روبهرو شد. کتاب «سالار مگسها» روایتگر روند شکلگیری رفتارهای غیرانسانی و نیز چگونگی تثبیت و توجیه این رفتارهاست.
در کتاب سالار مگسها مرز اخلاق و بی اخلاقی به قدری باریک است که خواننده به ناگهان با داستانی مواجه میشود که پایانی بر بیگناهی و آغازی بر تاریکی قلب انسان است. کتاب مذکور همچنین در فهرست منتخب آثار گروه بررسی رمان شورای کتاب کودک نیز قرار گرفته است.
رمان
رمان سالار مگس ها ، از اولین نوبت انتشارش در سال ۱۹۵۴ تا کنون، جذابیت و اثرگذاری خود را حفظ کرده و با تصویر خشونت آمیز و شگفت انگیز خود از سرشت آدمی، در آتش بحث هایی داغ و جنجالی دمیده است. گرچه رمان سالار مگس ها، نظرات مساعدی از منتقدان دریافت کرد، ولی در زمان انتشار به صورت گسترده ای نادیده گرفته شد. اما خیلی زود ورق برگشت و این رمان به فرهنگی جریان ساز مبدل گشت و منتقدین و دانشجویان ادبی، آن را از نظر تأثیرگذاری بر مکاتب فکری و ادبیات مدرن با کتاب ناتور دشت، اثر جی.دی سلینجر، مقایسه کردند.
هواپیمایی در یک جزیره ی دورافتاده سقوط می کند و تنها چند پسر نوجوان از این حادثه جان سالم به در می برند.
نکات داستان سالار مگسها
- داستان در قسمتهای پایانی خود، درونمایه تراژدیک میگیرد و میکوشد به خواننده این نکته را برساند که قانون بد، بهتر از بیقانونی است.
- تمامی جزئیات داستان اعم از حضور پسربچهها در جزیرهای ناشناخته، وجود موجودی مرموز، آب و هوای استوایی جزیره و … با مهارت و ظرافت خاصی در داستان مطرح شدهاند که این موراد به جذابیت داستان افزوده است.
- همانطور که مترجم کتاب، آقای حمیدرضا رفیعی در مقدمه کتاب ذکر کردهاند، شخصیتهای داستان نیز نمادین هستند؛ رالف نماد امید در زندگی، خوکه نماد انسان اندیشمند، جک نماد وحشیگری و خشونت و سیمون نیز قهرمان کیفی داستان است، کسی که حقیقت را میداند، اما توان بازگویی آن را ندارد.
بخشی از متن کتاب
رالف در سکوت به او نگاه میکرد. لحظهای تصویر افسون شگفتانگیزی که روزگاری این سواحل را پوشانده بود از ذهنش گذشت اما اکنون جزیره مثل چوبی خشک در آتش سوخته بود، سیمون مرده بود و جک … . رالف برای نخستین بار در جزیره خود را به دست غم تکاندهنده شدیدی که گویی تاروپود وجودش را میفشرد سپرد و صدای گریهاش در دود سیاه و در مقابل ویرانه سوزان جزیره بلند شد. بقیه بچهها هم تحت تاثیر احساسات او به گریه افتادند. هقهق گریهشان بلند بود و بدنشان میلرزید. در میان این بچهها رالف با بدنی کثیف، موهایی ژولیده و دماغی پر، بهخاطر فرجام معصومیت، سیاهدلی بشر و سقوط دوست واقعی و عاقل خود، خوکچه، زار زار میگریست.
بازدیدها: ۶
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.